منظر شهری بعنوان یک شاخص و نماد درجه و کیفیت تمدن و روحیات جمعی هر ملت و قومی حاصل تصمیمات و تصورات مردم آن شهر است و منظر شهری حاصل عمل ارادی و نه محصول اتفاقی یا خارج از حیطه قوانین و قواعد انسان فهم است.
با وجود اینکه امروزه دیگر بر تصور «خارج از اراده انسانی بودن شهر» پافشاری نمیشود و تقریباً همگان هم عقیده اند اما هنوز تصور دیگری با قوت و قدرت پابرجاست و آن تحلیل و تفسیر منظر و سیمای شهری بدون توجه به انسان هم به عنوان سازنده آن و هم بعنوان ادراک کننده آن است.
تعریف سیمای شهری :
برای اینکه با مقوله سیمای شهری بیشتر و بهتر آشنا شویم اول بهتر است بدانیم سیمای شهری چیست ؟ در متون علم طراحی شهری اصطلاح سیمای شهر (city scape) معمولاً مترادف با منظر شهر (townscape) به کار برده میشود. منظور از منظر شهری عبارت است از تمام آنچه در سطوح افقی و عمودی شهر دیده میشود و در مرحله نخست درک محیط شهری و بدون هیچگونه واکنش ذهنی و به عبارت دیگر همچون عکسبرداری صرف ذهن میباشد. حال آن که در مرحله دوم که البته همزمان و غیر قابل تفکیک از مرحله اول میباشد تصویر نقش بسته از محیط شهری در ذهن، با احساسات و عواطف و افکاری ناشی از مشاهده قرین میشود که به این مرحله عنوان تصور ذهنی شهر (City Image) داده شده است.
در نامگذاری تجربه عینی و ذهنی فضاهای شهری اصطلاحات دیگری نیز وجود دارد. بعضی از متخصصان به صرف مشاهده آنچه در شهر به چشم میآید عنوان "منظر عینی شهر" داده و مرحله تصور ذهنی را به دو بخش شامل "منظر ذهنی شهر" و "منظر ذهنی - ارزیابانه شهر" تقسیم میکنند.
سیمای شهری میتواند سهم بسزایی در ارتقای سطح فرهنگی مردم ایفا کند، ازاینروست که آرایش شهر و چیدمان مبلمان شهری بهمثابۀ آیینۀ تمامنمای فرهنگ آن شهر به شمار میآید. درواقع سلسله جسمیتهایی که فرصت و توان دمیدن روح زیبا به شهر خواهند یافت با برآورده شدن خواستهها و انتظارات ما از زیستبوم شهری بدون برنامهریزی مدون و قاعدهمند و بدون بهره از مدیران کارآمد که ویژگیشان بها دادن به ذهن زیبا باشد، میسر نخواهد شد. هنوز در خاطر داریم که درگذشته عمده مطالبات مردم از شهرداری محدود به جمعآوری زباله و آسفالت معابر میشد. تمام وظایف سازمان پارکها و فضای سبز نیز سبزهکاری چند میدان و گلکاری آنها و معدودی پارک بود و نهایتاً نصب چند تیرک برق و تزئین آنها در مناسبتها، اما کمکم با توجه به نیازهای جامعهی رو به رشد، ضرورت رنگ و نور، نیز بهره از دستاوردهای جامعهشناسی، روانشناسی، هنرهای تجسمی، موسیقی و ادبیات، بر مظاهر زیباسازی افزوده شد. در این راستا تشکیل سازمان زیباسازی لزوم توجه روزآمد به سیمای شهری را دوچندان نمود. بنابراین رویکردهایی که ایجاد فرهنگ زیباسازی را هدفگذاری کرد از جلوهای آشکار برخوردار گشت، ازاینرو رفتهرفته برای زیباتر کردن شهر مطالبات نوین در میان مردم مطرح شد و در پی آن سطح توقع شهروندان از شهرداری بالا رفت.
در یک تقسیمبندی مناسب متداول منظر شهری به دو جزء شامل بدنه و کف تقسیم میشود. نما بخشی از بدنه شهری محسوب شده و مبلمان شهری نیز به عنوان یکی از اجزا تشکیل دهنده منظر کف، مطرح است. با توجه به تداخل نما و بدنه از طریق نماهای مشرف به معبر ساختمانها، مقررات مرتبط با آنها به دو شکل مورد توجه قرار میگیرند: در موردی که حکمی ناظر بر تمام نماهای هر ساختمان و به عبارت دیگر بر مطلق نما بوده، آن حکم ناظر بر نما شناسائی میشود و در عین حال آنجا که از هر ساختمان حداقل یک نما مشرف به معبر و واقع در بدنه است، چنین حکمی بدنه را نیز از خود متأثر کرده و لذا طبعاً ناظر بر بدنه معرفی میگردد. اما در مواردی که حکمی فقط ناظر بر نمای مشرف به معبر هر ساختمان و به عبارت دیگر ناظر بر نمای واقع در بدنه بوده، به عنوان حکم ناظر بر بدنه شناسائی شده است.
زمانی که از خانه خارج میشویم و وارد خیابان میشویم این احساس به ما دست میدهد که گویی وارد محیطی شدهایم که دیگر کسی در فکر زیبا نمودن آن نیست و همیشه حین قدم زدن موضوعی که به آن فکر میکنیم و اغلب آزردهمان میکند این است که وقتی شهر ما دارای جاذبههای طبیعی زیباست چرا باید تبدیل به شهری مملو از نازیبایی شود و سبب نمود اینهمه زشتی چیست. بعد با خود به مباحثه میپردازیم که شاید یکی از دلایلش این باشد که به نظر میآید پشتکارهای اجرایی که در شهر صورت میگیرد نه که دلسوزی نیست بلکه فرهنگ دلسوزی نهادینه نشده است. فرهنگی که باور داشته باشد شهر ما خانۀ ماست، همان شعار دهۀ شصت که سالهاست فراموشش کردهایم. فرهنگی که باور داشته باشد و برای نسل آتی نیز برنامهریزی آموزشی کند که توجه و حساسیت به جلوهی شهر سبب جلوهی زندگی یکایک شهروندان یک شهر است. و اینکه فایدۀ دلسوزی نخست به خود فرد و نزدیکانش میرسد. همان فرهنگی که چه در باورهای آیینی و چه عرفی و علمی منافع جامعه را بر منافع شخصی ارجح بداند. بهراستی چه رفته است بر من و نسل من و بعد از من؟ اینهمه بیتفاوتی از کجا نشأت میگیرد و اینکه چرا نهادهای ذیربط آسیبشناسی نمیکنند. چه شده که فکرهای زیبا پنهان میمانند، چرا از این فکرها و کارهای زیبا استقبال نمیشود، بهراستی دشمن مردم و تفکر مردمی و دلسوزی چه کسانی هستند، اگر واقعاً سمتوسوی نگاههای ما به مباحث زیبایی شهری عمیق باشد، خواهیم دریافت که خیلی چیزهایی که برای آنها هزینههای گزافی میپردازیم، اضافی هستند.
مروری بر عناصر زیباییشناختی در سیمای شهری :
در مطالعات ارزیابی کیفیت بصری سیمای شهری به عناصر بصـری مختلـف توجـه شـده اسـت. معیارهای میزان عناصر سازههای شهری مطلوب، مقیاس، میزان گستردگی فضای سبز، افزایش تنوع و مساحت پوشش گیاهی، هارمونی و وضوح رنگ بر میزان کیفیت بصری سیمای شهری اثرات تعیینکنندهای دارند. این منابع بصری در منظر و سیمای شهری باید مورد حفاظت قرار گیرند و به عنوان ارزشهای اقتصادی و طبیعی برای فعالیتهای اکوتوریسم آتی در نظر گرفته شوند.
بطور کلی عواملی همچون خوانایی، هماهنگی، باز بودن، طبیعی بودن، پیچیدگی، درجه طبیعی بودن، بافت، خط آسمان، تنوع رنگ، نقطه کانونی، باز بودن سیما، بکر بودن، تعداد و کنتراست رنگ، خوشایند بودن، ایمنی، طبیعی بودن، باز یا بسته بودن سیما، میزان تحریککنندگی، آشفتگی، کیفیت سیما، تنوع و حساسیت پهنهها، روح مکان، کشش، تعادل، وحدت، تنوع، رنگ، دوام و صدای آب، هماهنگی با محیط، کیفیت آثار تاریخی و باستانی، دامنه دید را میتوان مهمترین عناصری دانست که در سیمای شهری نقش اساسی را ایفا میکنند.
منظر و سیمای شهری تهران :طی دهه گذشته دغدغههای جدی فراوانی توسط مسئولان، حرفهمندان و دانشگاهیان در مورد کیفیت طراحی شهری و منظر شهری تهران ابراز گردیده است. چنانچه تهران در صدد ارتقاء توان رقابتی خود در وضعیت جهانی شدن باشد و چنانچه ارتقاء تجربه زندگی شهری ساکنان مد نظر باشد، آنگاه ارتقاء سیمای شهری دیگر نه یک انتخاب بلکه یک ضرورت خواهد بود. تاکنون مطالعات متعددی، غالباً بهصورت پراکنده و ناتمام در خصوص سیمای شهری تهران صورت گرفته است؛ نتایج این مطالعات نشان میدهد که اکثریت قاطعی از معمارن شهری وضعیت منظر شهری تهران را بد یا بسیار بد ارزیابی نمودهاند. با وجود این، آنان معتقدند با اعمال مدیریت شهری صحیح تهران قابلیت تبدیل به شهری زیبا را دارد.
مهمترین مناظر شهری تهران مناظر رشته کوه البرز، مناظر ورودی تهران و مناظر قابل دریافت در بزرگراههای شهری عنوان شدهاند. فقدان یک "برنامه طراحی شهری" را دلیل اصلی مناظر چشمآزار و بینظم میتوان عنوان کرد و بنظر میرسد ضرورت لحاظ نمودن سرفصلی تحت عنوان "مدیریت بصری شهر" در چارچوب مأموریتهای کنونی مدیریت شهری امری حیاتی و مهم است. معماران شهری جنبه ظاهری و بصری شهری را از جوانب کارکردی و زیستمحیطی آن جدا ندانستهاند که این را میتوان بهعنوان ضرورت اتخاذ یک رویکرد پایدار و کلگرایانه به زیباشناسی شهری، بهجای ادامه رویکرد آرایشی و سطحی کنونی تفسیر نمود.
منبع :
https://www.moblodecor.com